جزعشق می دانی کدامین عشق

جزعشق می دانی کدامین عشق

جزعشق می دانی کدامین عشق

ازآیه های شب کتابی جاودان دارد؟
آری بگو از شب کدامین شب
از نسل مابیدارتر  در آسمان دارد؟


جز عشق  می دانی کدامین سنگ و صورتگر
انگاره های مبهمی را مشق هر تاریخ می سازد
آری بگو ساز کدامین  شهر ؟
سوزی چنین در رقص های این و آن دارد؟


جزعشق می دانی کدامین قهرمان
دیگر کدامین می تواند  قلب و روحم  را
 از چنگ دیوان عظیم شب رها سازد
آری بگو  دیگر کدامین می تواند
با آفتابی قلعه ی شب را
 تسخیر  خود  سازد

انگار گاهی جمعه ها احساس پوچی
انگار گاهی شهر ما احساس تنهایی
انگار گاهی چشم های مات . مبهوت زمین سرد می گردد
انگار گاهی یکسره افسوس می گردیم

انگار گاهی یکسره افسوس می خوانیم

 

شعر از : محمد حسین داودی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: glarishaگلاریشا
[ سه شنبه 15 مهر 1399 ] [ ] [ محمد حسین داودی ]
[ ]

پیوندها


سلام دوست خوبم

 

 گلاریشا محمد حسین داودی  glarisha  برای تبادل لینک

اینجا آدرس خودتو بنویس

ممنون از حضور گرمت